-
بلاگفا
4 تیر 1394 19:20
برگشتم بلاگفا .. به امید اینکه باز arrest نکنه
-
دیو
29 خرداد 1394 13:40
تا مدت ها توی آن هفت روز پریودی هم چادر نماز را می انداختم روی سرم و می ایستادم به نماز خواندن و با آن کمر درد ِ خانمان سوز که تا نوک پاهایم کشیده می شد خم و راست میشدم. سعی می کردم این جور وقت ها دنج ترین و کم تردد ترین جای خانه را برای نماز خواندن انتخاب کنم که حداقل به جای 8 بار خم و راست شدن, 5 بار خم و راست بشوم...
-
شین های غلیظ با آن مرد دوست داشتنی رفت.
28 خرداد 1394 16:51
در تمام زندگی ام فقط یک نفر را میشناختم که "شین"های ش را غلیظ بگوید و مصنوعی نشود, آن هم خدا بیامرز خسرو شکیبایی بود. شما بیخودی تلاش نکنید. ته ته ش میشوید نوش آفرین. دوست دارید؟ پوووفففف
-
من زمین را دوست دارم.
22 خرداد 1394 16:30
وقتی آگهی عجیب و غریب پروژه ی مارس وان را توی یکی از سایت های مرتبط با ناسا دیدم که : << آآآی آدم ها بشتابید که در معیت همدیگه بریم مریخ نوردی >> با لحن دست مالی شده ی وسترن های آمریکایی ( لحن برادران دالتون هم قبوله ) گفتم: آرههههه خودشهههه. اما این << آره خودشه >> از آن << آره خودشه...
-
یک مریخی تمام وقت.
22 خرداد 1394 12:38
کوچک که بودم یک بار یک جا با جدیتی که قبل از آن کمتر سراغ داشتم, از من پرسیدند "میخوای در آینده چیکاره بشی؟" طبق محاسباتشان باید در عرض چند ثانیه یکی از سه کلمه ی دکتر, مهندس و وکیل را از من میشنیدند .. با همان جدیتی که آنها سوال را پرسیدند گلویم را صاف کردم و گفتم " میخوام یه مریخی تمام وقت باشم"...
-
اگر ستاره ی قطبی ظاهر بشود.
21 خرداد 1394 14:46
مهره ی آخر ستون فقراتش درد میکرد. دکتر گفته بود باید طاق باز بخوابد. اما او هیچ وقت توی زندگی ش طاق باز را جزء مدل های خوابیدن به حساب نیاورده بود. کوچکتر که بود آدم هایی که طاق باز میخوابیدند و یک دستشان را روی صورتشان میگذاشتند و بعضا خر و پف های معنا داری هم میکردند, به نظرش آدم های بیداری می امدند که اگر نوک پا...
-
به ویتو کورلئونه ی درونتان سلام کنید.
19 خرداد 1394 21:54
کیف های خیلی بزرگ را ترجیح میداد. عقیده داشت فلسفه ی زحمت دادن به خود برای حمل کیف به عنوان یک موجود همیشه همراه این است که آن موجود آنقدری بزرگ باشد که اگر هوس کردی سر آدمی را ببری, بتوانی آن را با خیال راحت تویش جا بدهی و مخلوط آب پرتقال هویج ت را سر بکشی و به پلیس های شکم گنده ای که دم ظهر توی ماشین های آلمانی لم...
-
وایتکس های ارزان قیمت شما را شکست خواهند داد.
17 خرداد 1394 21:38
محتویات قوطی سبز رنگ وایتکس رو میریزم توی سینک ظرفشویی و به این فکر میکنم مغازه دار نبش خیابون با موهای جو گندمی و پرستیژ همیشه مودبش ناخودآگاه من رو به سمت اجناس ارزون قیمت ِ مغازه ش راهنمایی میکنه. بوی وایتکس معطر هزار و هشتصد تومنی دماغم رو میسوزونه. ماسکم رو که قبلا سفید بود و الان پر از لک رژ و کرم پودره محکم به...
-
کاین عمر طی نمودیم اندر امیدواری.
13 خرداد 1394 20:53
یک وقتهایی هم هست که انتظار داریم زندگی با صدای جانی دپ با ما صحبت کند و در عوض صدای حسن شماعی زاده پلی می شود و زااااااارت. کاری هم از دست ما بر نمی آید.
-
در برابر سوسک ها هیتلر هستم.
13 خرداد 1394 13:19
بر عکس روی زمین افتاده بود, با اون دست و پاهای چندشناک و بدقواره ش. تکون نمی خورد. می شد حدس زد مرده. اما من از اون دسته آدمایی نبودم که با این قبیل حدسا به موجودات زشت و موذی ای نزدیک بشم که خودشون رو به مردن زدن و هر لحظه امکان داره یه تکون سریع به تن و بدن بد ترکیبشون بدن و راه بیفتن و تو رو زهره ترک کنن. چند قدم...