ابراهیم در آتش

که گلستان مصممی شاید و من, ابراهیم ش

ابراهیم در آتش

که گلستان مصممی شاید و من, ابراهیم ش

وایتکس های ارزان قیمت شما را شکست خواهند داد.


محتویات قوطی سبز رنگ وایتکس رو میریزم توی سینک ظرفشویی و به این فکر میکنم مغازه دار نبش خیابون با موهای جو گندمی و پرستیژ همیشه مودبش ناخودآگاه من رو به سمت اجناس ارزون قیمت ِ مغازه ش راهنمایی میکنه. بوی وایتکس معطر هزار و هشتصد تومنی دماغم رو میسوزونه. ماسکم رو که قبلا سفید بود و الان پر از لک رژ و کرم پودره محکم به صورتم فشار میدم. با خودم فکر میکنم شاید انقدر مشتریا ازش تقاضای جنس ارزون قیمت کردن که دیگه به ذهنش هم نمیرسه یه جنس با قیمت بالاتر و با کیفیت بهتر به ملت عرضه کنه. شاید تقصیر خودم ه که موقع حساب کردن قیمت وایتکس رو نگاه نکردم و به طرف نگفتم : هی رفیق یه جنس بهترشو نداری؟ شاید مغازه دار این جور پیشنهادات رو به حساب مهربونی و کمک به جیب ملت میذاره. دستکش صورتی سایز مدیوم رو تو دستهام سفت میکنم و با میمیک ِ صورت جنگجویان وایکینگی شروع میکنم به سابیدن ظرفشویی, تا لکه های چای و غذای خشک شده کنار سینک رو پاک کنم. میسابم و میسابم و میسابم تا مچ درد میگیرم و نفسم رو پوووففف بیرون میدم و همه ی عطر وایتکس سبز رنگ رو بالا میارم و از روی استیصال جنگجوی وایکینگی درونم رو بلند بلند لعنت میکنم. میدونم بالاخره یه روز کارم به مطب یه اورتوپد میکشه و مجبور میشم در حالی که با دهان نیمه باز به عکس های مختلف رادیولوژی و دست و پاهای شکسته و لت و پار مریض های مطب که اکثرشون با اون میله های فیکساتور و پین های وصل شده به تن و بدنشون شبیه بد من های فیلمای ژانر وحشتن و من بینشون یه بورژوآی خوشبخت بی غمم که فقط یه مچ درد زپرتی کوچولو دارم, زل زدم, هزینه های به مراتب بیشتری رو صرف درمان درد مزمن مچ دست راستم کنم که میتونستم خیلی کمترش رو صرف خریدن یه وایتکس با کیفیت بدون نیاز به سابیدن کنم, تنها اگر آقای مغازه دار ناخودآگاه من رو به سمت اجناس ارزون قیمت و بی کیفیت ِ مغازه ش هدایت نمیکرد.

نظرات 4 + ارسال نظر
روانی 19 خرداد 1394 ساعت 21:00 http://00lol00.blog.ir

میگم خوب شما چرا قبول کردین؟

چیو؟ وایتکسو؟ ندیدم مارکشو

vey 18 خرداد 1394 ساعت 19:17

خلق و خوتم مث دکترای بیمارستان میشه کم کم. خدایگان پاکیزگی و نظافت. به اضافه‌ی بوی الکل و آمپول. که تزریق می‌کنن توی ناخوداگاه اجتماع

پدرام 18 خرداد 1394 ساعت 10:25 http://shaayad.blogsky.com

پیش فرض ها به سختی تغییر میکنند !

من اما گاهی اوقات که تنگی جیبم بدجور بهم فشار میاره، برای سلامتی چینی ها و اجناس ارزون قیمت صلوات می فرستم!

ارزون قیمت با کیفیت رو هستم .. اما تقریبا نیست شده همچین چیزی این روزا

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد